سندروم توره (تورت)
سندروم توره، يك اختلال فراگير است كه بر عملكرد عصب شناختى و رفتارى اثر مى گذارد. اين عارضه، داراى الگوى اتوزمال غالب در ارتباط با يك ژن روى كروموزم شماره ١٨ و نحوه انتقال آن هنوز نامشخص است.
سندروم توره، يك اختلال فراگير است كه بر عملكرد عصب شناختى و رفتارى اثر مى گذارد. اين عارضه، داراى الگوى اتوزمال غالب در ارتباط با يك ژن روى كروموزم شماره ١٨ و نحوه انتقال آن هنوز نامشخص است.
اختلال كاركرد دوپامين ممكن است يكى از عوامل بروز اختلال باشد. شيوع اين عارضه در مناطق جغرافيايى مختلف، متفاوت است و اغلب در پسرها اتفاق مى افتد. شروع سندروم ممكن است در ٢ سالگى باشد اما معمولا حين كودكى يا اوايل نوجوانى و قبل از ١٨ سالگى ديده ميشود.
تقريبا ٥ مورد از هر ١٠٠٠٠ كودك به اين سندروم گرفتار ميباشند.
علائم ان ممكن است در اواسط دوران كودكى ظاهر شوند، تا قبل از ١٠ سالگى افزايش و سپس كاهش يابند. با اين وجود در تمام مراحل زندگى كودك همراه با دوره هايى از بهبودى ادامه دارند.
بيشترين مشخصه هاى سندروم توره شامل تيك هاى صوتى و حركتى غير ارادى است. تيك ها، نامنظم، ناگهانى، سريع و راجعه مى باشند. گاهى اوقات كودك از هر دو نوع تيكهاى صوتى و حركتى رنج ميبرد. همچنين ممكن است رفتارهاى وسواس گونه با اختلال عملكردى قابل توجه در مهارتهاى اجتماعى، تحصيلى يا كارى نشان دهد.
بيش فعالى، حواس پرتى و رفتار تكانه اى نيز شايع ميباشند. تيكها معمولا با حركات ساده سر، شامل حركات چشم، شكلك دراوردن و بالا انداختن شانه ها اغاز ميشوند.
آغاز تيك هاى صوتى ممكن است با صاف كردن گلو، خرخر كردن، عوعو كردن، عطسه و سرفه همراه باشد. با پيشرفت بيمارى، تيك هاى رفتارى پيچيده، پژواك كلامى-عملى و ناسزا گفتن هم ممكن است روى دهند. تيكهاى خاص اغلب راجعه بوده ، مدتى نمايان ميشوند و سپس از بين ميروند و تيك هاى ديگر جايگزين انها ميشوند. تيك هاى پيچيده ممكن است اشتباهأ بصورت اختلالات هيجانى يا رفتارى پنداشته شوند.
فشار روانى، اضطراب و پيشبينى وقايع ناخوشايند ميتواند ميزان و شدت تيكها و اختلالات روانى را افزايش دهند. بسيارى از اين كودكان ممكن است، اختلال بيش فعالى با كمبود توجه، وسواس فكرى-عملى، يا ناتواناييهاى يادگيرى را نيز داشته باشند.
اين عوامل در تلفيق با يكديگر به آسيب عملكردهاى اجتماعى، كارى و مدرسه اى مى انجامند.
درمان
درمان شامل استفاده از كلونيدين و داروهاى نورولپتيك از قبيل هالوپريدول مى باشد. اين داروها همراه با عوارض جانبى ميباشند. در مورد كودكان با علائم وسواس ممكن است از داروهاى ضد افسردگى نيز استفاده شود.
توانبخشى و كاردرمانى در اين كودكان مبتنى بر مدرسه و بازى به منظور حل مشكلات توجه، نوشتارى و مهارتهاى ادراكى ضرورى است. همچنين برنامه هاى مربوط به تقويت مهارتهاى اجتماعى، كاهش فشارهاى روانى و بهبود تعامل با بزرگسالان و همسالان ميتوانند براى كودكان مبتلا بسيار مفيد باشند.
برگرفته از كتاب كاردرمانى براى كودكان
سيد محسن احكامى
كارشناس ارشد كاردرمانى
مركز كاردرمانى و گفتاردرمانى تاك