ترس در كودكان
خیلی از والدین محترم تلاش زیادی میکنند تا به کودک خود نشان دهند که ترس او موردی ندارد و هیچ جای ترس وجود ندارد. اما هر چه بیشتر تلاش میکنند کودکشان بیشتر میترسند . در برخورد با چنین ترسهایی والدین در اولین گام باید دلایل آنرا مشخص کنند و سعی در انکار ترس نکنند .
خیلی از والدین محترم تلاش زیادی میکنند تا به کودک خود نشان دهند که ترس او موردی ندارد و هیچ جای ترس وجود ندارد. اما هر چه بیشتر تلاش میکنند کودکشان بیشتر میترسند . در برخورد با چنین ترسهایی والدین در اولین گام باید دلایل آنرا مشخص کنند و سعی در انکار ترس نکنند . برخی از این ترسها طبیعی بوده و لازم نیست والدین حساسیت زیادی در مورد آنها نشان دهند و برخی بنا به دلایلی رخ میدهند که لازم است درمان انجام شود .
گاهی اوقات یک تغییر در شیوه زندگی مثل تغییر محل سکونت ، جدا شدن از والدین و... به صورت ترس از تاریکی ، ترس از حیوانات و غیره خود را نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت برخی از ترسهای مشخص و معین کودک میتواند ریشههای روانشناختی داشته باشد و مستقیما با موضوع آن ترس مرتبط نباشد. ویا در برخی اوقات این خانواده است که مشکل ترس را در کودک بوجود میآورد. ممکن است کودک ترس از یک مساله خاصی را در محیط خانواده یاد گرفته باشد. مثلا مادری که از عنکبوت میترسد این ترس خود را به کودک منتقل میکند. این اتفاق بر اساس فرایند یادگیری صورت میپذیرد. بطوری که والدین در آموزش اکثر رفتارها به عنوان الگو و سرمشق است .
قبل از هر چیز باید بدانید که هر ترسی سن و الگوی مخصوص به خود را دارد. بهعنوان نمونه، ترس از صداهای بلند در ۲ سالگی به اوج میرسد. اشیای بزرگ مانند قطار، وسایل پرسروصدا مانند جاروبرقی و... او را میترساند اما اگر ترس، شکل نمادین خود را داشته باشد، نیازی به نادیده گرفتن آن وجود ندارد. وقتی تشویش کودک آنقدر جدی است که جلوی تواناییهای او را میگیرد، مداخله والدین ضروری است. واگر این ترس بیشتر از این دوره رشدی باشد مداخلات درمانی لازم است .
بسیاری از کودکان خردسال ۳، ۴ یا ۵ ساله از تاریکی میترسند اما اگر فرزند شما خواب راحتی در شب ندارد، مداخله شما مناسب و ضروری است. همانطور که نادیده گرفتن ترسهای بچهها منطقی نیست، هیچگاه نباید به ترسهای آنها واکنش بیش از حد نشان دهید. در واقع، پاسخ منطقی و رفتار متعادل شما میتواند جلوی پیشرفت ترس را بگیرد. مسخره کردن، عصبانی شدن و انتقاد بیموقع، اضطراب کودک را افزایش میدهد. برای نمونه، جملاتی نظیر «چه بچه ترسویی!» یا «بچه گربه به اون کوچولویی که کاری با تو نداره!» تاثیر منفی دارند چون کودک مجبور میشود ترس خود را مخفی کند، نه اینکه آن را به فراموشی بسپارد.
توجه و همدردی بیش از حد نیز نادرست است. اگر در پی بروز ترس او را در آغوش بکشید و نوازش کنید به او پیام میدهید که خطر واقعی است .
مردی که هنوز از گربهها میترسد، تاکنون فرصت مناسبی برای برقراری ارتباط صحیح با حیوانات نداشته است. والدین او، در زمان کودکیاش، احتمالا با نزدیک شدن یک گربه، او را در آغوش میگرفته و میگفتهاند: «نترس! نمیذارم گربه نزدیکت بشه!» و اینچنین ترس او را ریشهدار کردهاند. نکته بعدی حمایت کردن از کودک است. اگر به طور مثال کودک از هیولای زیر تخت خوابش مترسد به او اطمینان بدهید هیولایی در زیر تختخوابش نیست و او را تشویق کنید در حضور شما زیر تخت را نگاه کند. انکار احساس ترس هیولا ونادیده گرفتن ترس باعث میشود
کودک در بروز احساستش دچار مشکل شود .
یکی از ترس های شایعی که در میان کودکان وجود دارد ترس از دکتر و آمپول است. اگه شیطونی کنی، میگم آقای دکتر بهت آمپول بزنه!» این جمله تکراری کلیشهای پدر و مادرهاست برای زمان شیطنت فرزندان کوچکشان. بسیاری از ما برای آرامکردن کودکمان، او را از آمپول میترسانیم، غافل از اینکه زمانی فرا میرسد که نیاز داریم او را با این وسیله درمانی آشتی دهیم.
معمولا از حدود دوتا سه سالگی کودکان احساس ترس را تجربه میکنند . مثلا کودکی که با حیوانات ، تاریکی و ...... قبلا مشکلی نداشته در مواجهه با این محرک ها می ترسد. پس بروز این ترس ها طبیعی است . درسنین حدود ۵ - ۴ سالگی در مورد احساس ترس کودکان می توان با انها صحبت ونیز همدلی کرد واز روشهای حساسیت زدایی تدریجی برای کاهش احساس ترس استفاده کرد ولی در سنین پایین تر سعی کنید حواس کودک را نسبت به محرک کم کنید .خیلی از این ترس ها موقتی وزودگذر هستند . در صورت تداوم وشدت ترس ها ، بازی درمانی هم کمک کننده است.
دكتر كتايون خوشابي
فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان