تكامل ذهنى كودكان
این حیطه از تکامل به استفاده از فرایندهای برتر مغزی شامل فکرکردن، حافظه و یادگیری اطلاق می شود. ذهن کودکان نیز به تدریج تکامل پیدا می کند.
این حیطه از تکامل به استفاده از فرایندهای برتر مغزی شامل فکرکردن، حافظه و یادگیری اطلاق می شود. ذهن کودکان نیز به تدریج تکامل پیدا می کند. در مباحث زیر مراحل تکامل ذهنی کودکان ذکر می شود و لازم به یاد آوری است که سنین ذکر شده در افراد مختلف و در زمان های مختلف حالت ثابتی ندارند سنین ذکر شده در اینجا توسط تحقیقات آقای پیاژه به دست امده است ولی در حال حاضر این توانائی ها زودتر از سنین ذکر شده به دست می آیند.
۱- مرحله حسی حرکتی: شیرخوارن تا ۲ سالگی در این مرحله هستند. د راین مرحله برای درک و شناخت محیط از حرکات و حس های موجود( شنیدن- دیدن- چشائی- بودائی- لامسه) استفاده می کنند. برای شناخت ودرک مسائل با استفاده از حس ها و انگولک کردن آنها اقدام می کنند. در این سن هنوزحافظه شکل نگرفته است لذا شیرخواران در این سن همیشه در زمان حال زندگی می کنند و اگر چیزی از جلوی دید آنها حذف شود دیگر روی آن فکر نمی کنند زیرا به خاطر شکل نگرفتن حافظه هنوز تجسم ذهنی ندارند.
۲- مرحله تفکر سمبولیک( ۲ تا ۷ سالگی):
- در این سن حافظه ایجاد می شود لذا کودک قدرت تجسم پیدا می کند و در نتیجه گذشته شکل می گیرد بدین معنی که کودک دیده ها و کارهای قبلی خود را دو باره به ذهن آورده و روی آنها فکر می کند. در این مرحله کودک قادر می شود با استفاده از سمبول ها (کلمات و زبان ) به جای اشیا واقعی استفاده کند مثلا می داند که کلمه بابا همان بابائی است که هر روز می بیند. رفته رفته استفاده از سمبل ها زیاد می شود و کودک می تواند خواسته های خود را با استفاده از کلمات و جملات و یا نقاشی بیان کند.
در این سن کودک پایداری اجسام را متوجه می شود به این معنی که وقتی جسمی از جلوی چشم او حذف می شود متوجه می شود که هنوز آن جسم از بین نرفته است و باقی است( با استفاده از حافظه)، لذا بازی هائی مثل دالی موشه برای کودک امکان پذیر می شود.
- در این مرحله هنوز آنچه حس می کند و می بیند و می شنود بر تحلیل های کودک حاکم است ومنطقی برای تحلیل پدیده ها وجود ندارد و این تحلیل بدون منطق مشکلاتی را برای کودک ایجاد می کند مثلا تفکر سحر آمیز در رفتارهای کودک حاکم می شود لذا ممکن است پدر خود را قوی ترین فرد عالم هستی بداند و یا تحلیل های نادرستی از مطب پزشک و یا امپول داشته باشد به عنوان مثال فکر می کند ممکن است با آمپول زدن مثل یک بادکنک به ترکد و یا وقتی حرکت ابرها را می بینند فکر می کنند آنها زنده هستند.
او به ظاهر پدیده ها فکر می کند و بیشتر یک بعد از پدیده ها را می بیند برای مثال اگر دو ردیف ۵ تائی از سکه ها را به او نشان دهیم که در یک ردیف فاصله سکه ها از هم بیشتر است و به پرسیم تعداد کدام یک بیشتر است ردیف درازتر را نشان خواهد داد یعنی شکل ظاهری و درازی آنها توجه او را جلب می کند و به تعداد مساوی آنها اهمیتی نمی دهد.
آنها در تحلیل پدیده ها خود محور هستند مثلا وقتی با پدرش تلفنی صحبت می کند و پدرش سئوال می کند که آیا مامان خانه است؟ او با سرش جواب می دهد( به جای استفاده از کلمه ) و نمی تواند متوجه شود که پدرش تکان سر اورا از پشت تلفن نمی بیند.
در این سن کودکان در مورد تمام پدیده ها از مراقبین خود مرتب سئوال می کنند زیرا خودشان قادر به تحلیل روابط پدید ه ها نیستند و در نتیجه جواب سئوالات را نمی دانند.
۳- تفکر منطقی نا بالغ یا تفکر منطقی روی اشیا ملموس: در این سن عملیات ذهنی و برگردان ذهنی اتفاق می افتد به این معنی که کودک قادر می شود در ذهن خود مثلا ۲ سیب را با ۲ سیب دیگر جمع بزند و دیگر برای جمع زدن نیازی به دیدن خود سیب ها ندارد و یا وقتی دو حجم مساوی از یک مایع را در جلوی چشم او در دو ظرف که یکی پهن و آن دیگری باریک است منتقل می کنیم قبل از این سن کودک قادر نیست مساوی بودن آنها را متوجه شود و فکر می کند مایعی که در ظرف باریک ارتفاع زیادی دارد بیشتر است در حالیکه در این سن کودک ابتدا در ذهن خود مایعات را به ظروف اولی برگردانده و متوجه می شود که آنها حجم مساوی دارند. این عملیات ذهنی را برگردان ذهنی می گویندو نشان دهنده حاکم شدن منطق بر تفکر کودک است.
طبقه بندی از دیگر مهارت های این سطح از تفکر است و اگر مخلوطی از اشکال را به او بدهیم می تواند آنها را بر حسب شکل یا رنگ طبقه بندی کند.
در این سن کودکان قادر نیستند مسائلی را که لمس نمی کنند یا نمی بینند تحلیل کنند مثلا قادر به تحلیل مسائل اقتصادی یا اجتماعی نیستند.
مرحله ۴ یا مرحله تفکر منطقی بالغ( Conventional): در ۱۱- ۱۷ سالگی به تدریج قدرت تجزیه و تحلیل روی مسائل غیر ملموس حاصل می شود. در این سن نوجوانان کم کم فرضیات را متوجه می شوند مثلا انها می توانند پیش بینی کنند که اگر بهداشت را رعایت نکنند ممکن است بیمار شوند لذا شروع به فرضیه سازی در مورد پدیده ها کرده و اینده پدیده ها را پیش بینی می کنند و در نتیجه برای انها درک آینده و برنامه ریزی ممکن می شود. آنها شروع به اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی می کنند زیرا قادر می شوند چیزهائی که ملموس نیستند در ذهن خود پرورش داده و روی آنها فکر کنند.
مركز كاردرمانى و گفتاردرمانى تاك